کد مطلب:27973
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:26
اگر دين يك حقيقت مطلق باشد، برداشت هاي انسان از دين و معرفت ديني نسبي و متغيراست ونمي توان ادعا كرد،اسلام همين است؟
دين حقيقي جامع مطلق پايدار و معصوم است و در آن كاستي و بطلان و تغييرراه ندارد( لا يأتيه الباطل ...) ولي معرفت ديني كه مجموعه گسترده اي از برخي از ديگر گزاره هاي ديني است تماما داراي حكم واحد نيست. بلكه برخي ثابت وتغييرناپذيرند و برخي ديگر در پرتو برخي ديگر از گزاره هاي ديني يا معارف برون ديني دگرگون مي شوند. البته گاه تغيير گزاره هاي ديني اصلا به معناي تحول معرفت ديني نيست. بلكه معرفت ديني واحدي به تناسب و درشرايط متفاوت گزاره هاي به ظاهر مختلفي نتيجه مي دهد درحالي كه ژرف كاوي آنها نشان مي دهد كه هيچ تغييري در معرفت ديني حاصل نيامده است. مثلا زماني فقها فروش خون را حرام مي شمردند و امروزه گونه خاصي از آن را جايز مي شمرند. اين تغيير حكم تحول معرفت پيشين نيست. بلكه كاملا با آن متلائم و سازگار است. زيرا دوگزاره فوق هر دو پيامدهاي اين گزاره اند كه:« فروش چيزي كه منعفت حلال ندارد حرام است ».در قرون پيشين چنين منعفتي وجود نداشته ولي هم اكنون تكنولوژي پزشكي انسان را قادر به بهترين استفاده از آن نموده است. بنابراين حكم حرمت پيشين و حليت پسين هر دو از احكام واقعي الهي اند كه هريك مربوط به شرايط و موقعيت خاصي است. از تحليل فوق به دست مي آيد كه مسأله نسبيت معرفت سخن نادرستي است و به علاوه سرانجامي جز ره سپردن به سوي شكاكيت و ايده آليسم مطلق ندارد. زيرا درصورت نسبي بودن تمام معارف ديني يا جميع معارف بشري هيچ اصل ثابتي كه معيار صحت و بطلان قضايا و گزاره ها قرار گيرد وجود نخواهد داشت و درنتيجه به صحت و بطلان هيچ معرفتي نمي توان اعتماد داشت.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.